سه خواب ویک تعبیر... شهادت.!
شب قبل از اینکه محسن شهید بشه خواب دیدم که محسن به طرز عجیبی چهره اش نورانی شده و به همراه عده ای از یک ارتفاعی به سمت آسمان عروج میکند ؛ در همین حین به او گفتم دست مرا هم بگیر وبا خود ببر اما او لبخندی زد و رفت .
فردا برام قطعی شده بود که او به شهادت خواهد رسید .
به نقل از مادر شهید
شب قبل از شهادتش خواب دیدم که داره از روی یک پلی عبور میکنه وبه یه جای سرسبز و زیبا میره من اونجا بودم و عجیب بود همراهش نرفتم
اما گفت غصه نخور تو هم بالاخره میای .
فردای اون روز فهمیدم دایی محسن شهید شده .
به نقل از سردارشهید علیرضا دهقانی
یکی از همسایه ها که از زیارت امام رضا (ع) اومده بود برام تعریف کرد : چند شب پیش که مشهد بودیم یک شب خواب دیدم که محسن شهید شده وتابوت اونو آوردن ودور ضریح مقدس ومطهر امام رضا طواف میدن .
صبح توجهی نکرد .
شب شد باز هم همان خواب را دیدم این بار در طول روز ذهنم مشغول این خواب شده بود.
شب سوم باز همین خواب رو دیدم و یقین کردم که دیکه محسن شهید خواهد شد .
به نقل از مادر شهید
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش؟
کی روی ؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟